به گزارش تحریریه، روزنامهی جروزالیم پست ادعا کرده است که عربستان سعودی، با یک عملیات نظامی موفق و مقرون به نتیجه توسط رژیم إسرائیل که تأسیسات هستهای ایران را کاملاً هدف قرار دهد و دستیابی ایران به تسلیحات هستهای را تا اطلاع ثانوی ناممکن کند، مخالفتی ندارد.
موضع رسمی و علنی سعودیها در حال حاضر حمایت از یک راهحل دیپلماتیک برای بحران هستهای ایران است و این تغییر موضع در سال ۲۰۲۵ نسبت به موضع آنان در سال ۲۰۱۵ دلایل پیچیدهای دارد.
مقاله میگوید نگرانی اصلی سعودیها در حال حاضر ثبات در مناسبات منطقهای است و آنچه نیل به ثبات را تهدید میکند، ایران و سلاحهای هستهای بالقوهی آن است.
مقاله ادعا میکند در صورتی که اسرائیل واقعاً در نابودی برنامه هستهای ایران موفق شود، عربستان سعودی از این اقدام استقبال میکند. برخی از مقامات ارشد اسرائیلی معتقدند که سعودیها چنان مشتاق رفع تهدید ایران هستند که اگر اسرائیل در تهدیدزدایی از برنامهی هستهای ایران موفق شود، این نتیجهی رادیکال سنگ بنای جدیدی در راستای ثبات منطقهای خواهد بود و عربستان سعودی نیز به سمت عادیسازی روابط با اورشلیم (قدس اشغالی) حرکت خواهد کرد.
لذا سعودیها بهواقع مخالف حملهی هوایی اسرائیل به تأسیسات هستهای تهران نیستند، مشروط بر این که این عملیات کاملاً موفق باشد و تأسیسات هستهای ایران را دستنخورده باقی نگذارد.
نگرانی سعودیها این است که حمله هوایی احتمالی اسرائیل به اندازهی کافی موفقیتآمیز نباشد و تهدید را دستنخورده باقی بگذارد و باعث شود ایرانیها برای دستیابی به سلاحهای هستهای بیشتر تلاش کنند؛ یا با آسیب رساندن به اقتصاد عربستان و ویران کردن برخی از شهرهای عربستان —نظیر آنچه در ۲۰۱۹ رخ داد— به چنین حملهای پاسخ دهند.
نهایتاً اینکه اگر اسرائیل ریسک بالای عملیات نظامی را بپذیرد و نتیجهای بینقص ارائه دهد که به ریاض آسیبی نرساند و تهدید هستهای ایران را از بین ببرد، سعودیها ممکن است از موضع استاندارد ریسکگریز خود فاصله بگیرند و نسبت به نزدیک شدن به اسرائیل به عنوان حامی و متحد همهجانبهتر خود تغییر جهت دهند.
ایران چه باید بکند؟
ایالات متحده درصدد بازتعریف طرح «معاملهی بزرگ» است که به نظر میرسید پس از هفتم اکتبر، تا حد زیادی از موضوعیت خارج شده است.
عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان سه رکن کلیدی داشت: پیمان دفاعی با آمریکا، همکاری هستهای غیرنظامی با آمریکا، و نزدیک شدن به حلّ مسألهی تاریخی فلسطین.
اکنون با تغییرات قابل توجهی که در منطقه رخ داده، ایالات متحده و رژیم اسرائیل، شرایط را برای احیای این پروژه مساعد ارزیابی میکنند و شواهدی وجود دارد که نشان میدهد عربستان سعودی نیز در جهت گسترش درهمتنیدگیهای امنیتی-نظامی با ایالات متحده و در هماهنگی با رژیم اسرائیل در منطقه، فعّالانه مشارکت دارد.
همین امر چارچوببندی مناسبات با عربستان سعودی را برای ایران با پیچیدگیهای جدی مواجه میکند.
اولاً، ایران باید تناقضات درونی عربستان سعودی در قبال ایران را به دقت فهم کند و از هرگونه خوشبینی غیرضروری و بیمبنا نسبت به رویکرد واقعی عربستان سعودی —که در زیر لایههای مواضع رسمی و رسانهای هر دولتی پنهان است— به جدّ پرهیز کند.
ثانیاً، اگر اقدامات عملی و غیرکاغذی در کوتاهمدت در مناسبات دو یا چندجانبه ایران با عربستان سعودی میسر است که با واسطهی آن ایران بتواند درهمتنیدگیهای خود با این دولت را در سطح منطقه افزایش دهد، باید محتاطانه نسبت به آن همت بگمارد.
ثالثاً، ایران باید از اعتبار و امکانات قدرتهای بینالمللی نظیر چین و روسیه که متّحد ایران و مورد وثوق عربستان سعودی نیز هستند بهره ببرد و در جهت تغییر ادراک و شناخت ریاض از تهران گامهای موثری بردارد.
به ویژه چین که میانجی توافق ایران و عربستان سعودی برای عادیسازی روابط دو کشور بوده است، در این مرحله نیز باید با رویکردی مسئولانه و با مشورت ایران، ابتکار عملهایی برای جلوگیری از بازگشت تنش به روابط دو کشور ایران و سعودی ارائه کند.
این اقدامات میتواند طیفی از راهکارهای امنیتی تا اقتصادی را دربربگیرد و حضور قدرتهایی نظیر چین و روسیه به مثابه ضمانت، استحکام و غیرفرمالیته بودن این اقدامات را تأمین کند.
رابعاً، ایران در موضوعات مختلف منطقه، در مجموعهای همگرایانه و واگرایانه از مناسبات با عربستان سعودی قرار دارد و میتواند در تعامل با بازیگران ثالث (نظیر مصر و عراق) و حوزههای مهمی مانند فلسطین، سوریه و دریای سرخ، با استفاده از امکانات بالفعل و بالقوگیها بر رفتار عربستان سعودی اثرگذار باشد.
پایان/
نظر شما